به گزارش مشرق، وی در گفتوگو با روزنامه قانون و در پاسخ این سؤال که «ترامپ اعلام کرده برای مذاکره با ایران هر کجا بگویید بدون قید و شرط میآیم، آقای هاشمی رفسنجانی زنده بودند چه موضعگیری میکرد؟»، گفته است: مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی تفکر و اندیشهاش این بود که مذاکره با هرکسی حتی با دشمن مفید است. جمهوری اسلامی ایران میتواند در دنیا مبتنی بر مکتب فکری که دارد، عمل کند. آرمانهای انسانی در این نظام بسیار قوی است؛ اگر اسلام را درست مطالعه کنیم، میبینیم چندین برابر آنچه که در بیانیه حقوق بشر آمده، پیامبر اسلام 1400 سال قبل آورده است. در قرآن، احادیث و نهجالبلاغه در مورد حفظ حقوق و کرامت انسانها مسائل گوناگونی مطرح شده است که بسیاری از آنها هنوز برای مسلمانان شناخته شده نیست.
وی میافزاید: مذاکره به این معنا نیست که منافع ملی را به دشمن واگذار کنیم بلکه در مذاکره طرفین با هم صحبت میکنند حرفهای یکدیگر را میشنوند، یا به توافقاتی میرسند یا اگر به توافقی نرسیدند شناخت نسبت به افکار، عقاید و آرمانهای هم پیدا میکنند. مذاکره میتواند بین دو نفر یا دو ملت باشد.
رئیس دفتر مرحوم هاشمی رفسنجانی گفت: به نظرم اگر در گذشته با دنیا مذاکره کرده بودیم، بسیاری از مسائلی را که امروز گرفتار آن هستیم، دچار نمیشدیم. در واقع ما نتوانستیم خودمان را به دنیا عرضه کنیم. در اوایل انقلاب در رسانه ملی فعالیت میکردم که بحث صدور انقلاب مطرح شد و امام(ره) فرمودند که باید اسلام و ارزشهای اسلام را به گونهای به مردم و دنیا معرفی کنید تا مخاطب فرق جمهوری اسلامی با حکومت قبلی یا سوسیالیستی را متوجه شود. این فرقها را با یک نامه به دنیا و به ویژه جوانان عرضه کردند. نیاز به مذاکره درباره همه موضوعات به صورت مستمر است. خوشبختانه در اسلام برای هر معضلی یک راهکار و دستورالعمل وجود دارد. دشمنان از اسلام و مسلمانان در دنیا چهرهای مثل داعش ترسیم کردهاند؛ کدام رفتار آنها اسلامی است، کجا نوشته شده هرکسی ریش بلندی دارد، مسلمان است؟ اصل مذاکره در هر زمان و مکانی با هر کسی مهم است؛ مصداق آن مذاکرات برجام است. ما در سایه مذاکره توانستیم به توافق برجام برسیم و برجام آنقدر به نفع ما بود که رئیسجمهور آمریکا از آن خارج شد. برجام، عزتی برای جمهوری اسلامی است. مرحوم هاشمی رفسنجانی موافق مذاکره بودند و میگفتند ما با دنیا قهر نیستیم، باید بتوانیم خودمان را به دنیا نشان دهیم و این کار در قالب مذاکره انجام میشود.
درباره این اظهارات چند نکته قابل تأمل است؛ نخست اینکه آقای محمد هاشمی میان دعوت دینی و مذاکره سیاسی (چانهزنی و معامله)، خلط مبحث کرده است. ثانیاً این سخن که «اگر با دنیا مذاکره کرده بودیم، به بسیاری از مسائل دچار نمیشدیم»، بیشتر از کسی پذیرفته است که بیخبر از کشور باشد و مثل اینکه از مریخ آمده باشد! اگر برجام مذاکره نبود، پس چه بود؟ آیا ایشان خبر ندارد که همین آقای روحانی، سالهای 82 تا 84 چندین بار مذاکره و قول و قرار گذاشت اما همه آنها را اروپاییها به هم زدند؟
محمد هاشمی خبر ندارد که در دولت اصلاحات با آمریکاییها مذاکره و حتی در تسخیر افغانستان کمک کردند اما آمریکا به تلافی و تشکر(!)، ایران را محور شرارت خواند و تهدید به حمله اتمی کرد؟!
او بیاطلاع است که برادر مرحومشان در دولت خود، مدل مذاکرات توهینآمیز با اروپا (که اروپاییها آن را گفتوگوهای انتقادی میخواندند) پذیرفت اما در سرانجام کار، از سوی دادگاه آلمانی متهم به ترور و محکوم به جلب در صورت سفر خارجی شد؟!
محمد هاشمی خبر ندارد که مرحوم هاشمی در دولت بوش پدر به درخواست مذاکره درباره گروگانهای آمریکایی در لبنان تن داد و وعده نسیه گرفت اما آمریکاییها وقتی خرشان از پل گذشت، زیر تعهد خود زدند؟! آیا او خبر ندارد که با وجود مذاکرات با آمریکا در ماجرای گروگانها و گرفتن تعهدات سفت و سخت درباره عدم تکرار دشمنیها و کارشکنیهای گذشته، آمریکاییها پس از آزادی گروگانها زیر تعهدات خود زدند و خلاف آن عمل کردند؟
با وجود همه سوابق روشن، چرا محمد هاشمی ادعا میکند اگر با دنیا مذاکره کرده بودیم گرفتار درگیریهای امروز نبودیم؟ منظور او از دنیا کیست؟!
ثالثاً ترامپ از برجام خارج شد چون به استناد اظهارات مقامات دولت ما، یقین دارد که دولت روحانی به هیچ قیمت حاضر به خروج از برجام نیست؟ وقتی این تضمین با صدای بلند داده میشود، ترامپ دیوانه است که تعهدات برجامی درباره لغو تحریمها را زیرپا نگذارد و از برجام خارج نشود؟!
رابعاً درباره عواقب خوشبینی به مثابه شیطان بزرگ همین بس که مرحوم هاشمی در جمع مردم کرمان گفته بود وزیر خارجه آمریکا به دکتر ظریف قول داده برخی کاستیها و بدعهدیها را جبران میکند. مرحوم هاشمی با هیجانزدگی بیدلیل میگفت «تابو شکست» اما امروز، توافقی یکطرفه برجا مانده که فقط دولت ما آن را اجرا میکند و نه اروپا زیر بار تعهدات خود میرود و نه آمریکا. آیا این عبرتآموز است یا اسباب تفاخر؟! آقای محمد هاشمی باید بگوید به زعم امثال ایشان، غیر از برنامه هستهای و فناوری بومی فراهم آمده، قرار بوده به کدام سرمایههای دیگر چوب حراج بزنند که نتوانستهاند؟ و آیا این مدل سخن گفتنها، برای فرار از پاسخگویی درباره اغوای مردم و خسارتهای بزرگ به کشور و نظام است؟!